زبانحال سیدالشهدا علیه السلام در هنگام ورود به کربلا
یک کـاروان دل، هـمره دلـبـر رسیده زیـنـب بـیـا کـه مـنـزل آخــر رسـیـده یاران فـرود آئید این وادی طور است وعـده ز سـوی حـضرت داور رسیده ایـنجـا زیـارتخـانـۀ پـیغـمبـران است هـر مُـرسـلی ایـنجـا مـقـرّبتر رسیده قــبـل از تــمـام کــاروانِ هـاشـمـیهـا کـرب و بلا شـاهـد بُـود مـادر رسیـده اینجا فرات از چهار جانب موج دارد از چه جـواب العـطش خـنجـر رسیده کودک که میگرید جوابش کعبنی نیست ایـنـجا تـمـام حـوصلـههـا سـر رسیـده هرکس که عقده داشت از صفین و خیبر بر قـطعـه قـطعـه کردنِ اکـبـر رسیده آهــنـگــران شــهــر را آرام ســازیــد تازه به خواب ناز علی اصغر رسیده هر کس به اهـلش وعـدۀ سوغات داده ایـنـجـا بـرای بــردن زیــور رسـیــده از این همه خلخال و زیور که مهیّاست یک ساربان چشمش به انگشتر رسیده آرام باش آب فـرات؛ ای مـهـر زهـرا بـا فــاطـمـیـّـون مــردِ آبآور رسـیـده |